خلاصه داستان
ازسرنوشت - فصل3 - قسمت8 : هاشم به جلو در خانه پدر آرزو میرود و جلوی ماشین را میگیرد تا با پدرش صحبت کند. بعد از معرفی خودش بهش میگه افتخار میدین امروز راننده شخصیتون باشم و ببرم یک جاییو بهتون نشون بدم بعد درباره سهراب تصمیم بگیرید...
Episode 31489

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت1

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت1 :هاشم به خرید کت و شلوار برای خودش و دوستش سهراب میرود که در مراسم شب بپوشند و بعد از خرید به محل کار سهراب میرود و میگه دیگه وقتشه بریم که به مراسم شب دیر نرسیم. این مراسم پرورشگاهی برای اینه که...

Episode 31490

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت2

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت2 :هاشم و سهراب، نغمه را به خانه اش میرسانند و هاشم به سهراب میگه تو رستوران یخورده کنار میومدی با اون دختر بد نبود. سهراب به جشن تولد بهار که وسط مراسم در خانه باز میشود و آرزو وارد خانه میشود و به بهار میگه دیگه بدون ...

Episode 31491

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت3

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت3 : هاشم، نغمه را به خانه اش میرسوند که در مسیر بهش میگه دوست داری ماه عسل کجا بریم؟ نغمه میگه با مادرم بریم مشهد که هاشم میگه اینو که میریم 2تایی کجا بریم؟ که نغمه میگه بریم شمال یا کیش هاشم میگه نه اینجاها نه نغمه میگه پس کجا؟

Episode 31494

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت4

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت4 : سهراب به سمیرا خانم میگه از مادرم میخوام برام بگی که سهیلا میگه من خوشم نمیاد یکی بیاد سهیلایی که 12 سال پیش اونور میله ها بوده رو بیاره جلو چشام دوستی من و مادرت تو همون زندان تموم شد و رفت ازش هیچ خبری ندارم سهراب میگه من....

Episode 31495

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت5

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت5 : نغمه و هاشم بعد از کارگاه به بام میرن تا باهم پیاده روی کنند و صحبت کنند، وقتی به بالا میرسند از آنجا به کل تهران نگاه میکنند و هاشم به نغمه میگه کجا دوست داری خانه بگیریم که نغمه اول یک جایی را نشان میدهد و میگه اونجا نزدیک خانه خاله پوری هاشم بهش چپ چپ نگاه میکنه که...

Episode 31497

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت6

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت6 : آرزو برای سهراب همه چیو تعریف میکند و میگه اوایل خوب بودیم اما غم غربت گرفتش و تو الکل غرق شد، از پس زندگی و خرجش برنمیومد جوری که ترجیح میداد تو الکل غرق بشه. سهراب میپرسه به خاطر همین اعتیاد به الکلش جدا شدین؟ آرزو میگه نه یک روز.....

Episode 31498

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت7

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت7 : سهراب وقتی به خانه برمی گردد موبایلش را روی میز پرتاب میکند و هاشم دلیل عصبانیتش را می پرسد که سهراب بهش میگه از این به بعد اگه یکبار دیگه اسم آرزو آوردم یا خواستم برم سمتش بزنم تو دهنم نزار برم اگه اینکارو نکنی دیگه نه من نه تو که هاشم دلیلشو میپرسه که سهراب میگه ...

Episode 31500

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت8

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت8 : هاشم به جلو در خانه پدر آرزو میرود و جلوی ماشین را میگیرد تا با پدرش صحبت کند. بعد از معرفی خودش بهش میگه افتخار میدین امروز راننده شخصیتون باشم و ببرم یک جاییو بهتون نشون بدم بعد درباره سهراب تصمیم بگیرید...

Episode 31501

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت9

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت9 : مراسم عروسی هاشم و نغمه میرسد، سهراب به آرایشگاه میره دنبال هاشم و از انجا پیش فیلمبردار میروند تا هاشم بره نغمه را از آرایشگاه بردارد و باهم به عمارت میروند. خطبه عقد دائم انها خوانده می شود و مهمان های عروسی کم کم به مجلس میایند، سهراب به آرزو زنگ میزند و ....

Episode 31504

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت10

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت10 : سهراب به کارخانه ساکت میرود و میبیند که دم در کارخانه کلی طلبکار جمع شده به خاطر همین از ماشین دیگه پیاده نمیشه و به سمت خانه میره. وقتی به خانه میرسه برای ساکت پیام میفرستد که به کمکتان احتیاج داریم، هاشم را وسط مراسم ازدواجش دستگیر کردن تو بارها ...

Episode 31507

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت11

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت11 : هاشم به دنبال سرنخی از افشار میافتد که ساکت بهش گفته بود پشت ماجرای قاچاق دلاراست و یک نفرو پیدا میکنه که وارد کننده وسایل خانگی است و ماجرارو به ظفر وکیلش میگه، ظفر که از آگاهی داشت بیرون میومد به هاشم میگه این کارها کار...

Episode 31510

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت12

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت12 : منصور افشار و شاهرخ در مغازه تازه تاسیس با مهمان های خارجی جلسه دارد تا یک قرارداد مهم ببندد که بهش خبر میدن پلیس اومده و سراغش را میگیرند، منصور میره تا ببینه ماجرا چیه که ...

Episode 31513

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت13

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت13 : اسماعیل پیش شعبان میره تا گوشیو بهش بده بنا به گفته هاشم، شعبان میگه معلوم نیست چندتا کپی کردی از روش که الان با پای خودت اومدی گوشیو میدی، اسماعیل میگه گفتی به آدمات برن رو....

Episode 31516

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت14

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت14 : تو دادگاه قاضی از سهراب و راننده کامیون و هاشم سوال میپرسد و توضیح میخواهد و همه به شنیدن اسم افشار از ساکت اشاره میکنند. وقتی افشار به جایگاه میرود میگه من از هیچ کدوم ازینا خبر ندارم من اصلا ...

Episode 31519

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت15

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت15: سهراب با مینا قرار درد که دخترش به او زنگ میزند و میگوید همراه دایی اش است ، برادر مینا به او می گوید برای پرونده منصور با چی کسی می خواهد همکاری کند شاهرخ او را به صورت غیر مستقیم تهدید می کند و می گوید که اگر او را ...

Episode 31521

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت16

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت16 : هاشم به بیمارستان منتقل میشه و بعد از جراحی به بخش منتقل میشود وقتی به هوش میاد میبینه که اسماعیل، سهراب، نغمه و خاله پوری به ملاقاتش اومدن از دیدنشون خوشحال میشه. بعد از رفتن آنها اسماعیل به هاشم میگه...

Episode 31524

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت17

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت17 : نگهدار تهدیدش میکنه میگه میخوای زنده بمونی یا نه که هاشم سر تکون میده بهش میگه این چاقویی که خوردی جاشو من گفتم اگه یکبار دیگه با اون فیلم کذائی که داری تهدیدی کنی یا در آینده به کسی نشون بدی دیگه این چاقو میخوره به قلبت نه فقط خودت بلکه زنت هم باهات میاد اون دنیا و ....

Episode 31525

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت18

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت18 : منصور که تو زندان به خاطر حرفهای شاهرخ دچار حمله قلبی میشه به بیمارستان منتقل میشه، به خانواده اش خبر میدهند ولی به کادر درمان میگه نزارن اونا بیان نمیخواد ببینتشون و به وکیلش میگه تا سهراب نبینم عمل نمیکنم. وکیلش به سهراب زنگ میزنه تا بگه میخواد آقای افشار ببینتت اما...

Episode 31527

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت19

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت19 : سهراب آدرس خونشو به مینو میده، وقتی مینو میاد خونه سهراب به ورم سرش اشاره میکنه که سهراب میگه فکر کنم واسه سگکه کیفته که مینو میگه توقع نداری ازت عذرخواهی کنم که؟ خط قرمز من خانوادمه، باعث شدی پدرم ناراحت بشه. مینو سهراب را میخواد متقاعد کنه که پدرش آدم خوبیه ولی....

Episode 31530

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت20

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت20 : بازاریاب هاشم و سهراب یک قرارداد میبندد و وقتی به کارگاه میاد و خبرشو میده همگی خوشحال میشن و هاشم با بچه ها عکس سلفی میگیره. خاله پوری همه کارتونها و وسایل نغمه را از زیرزمین و اتاقش جمع میکند تا هرچی میخواد برداره هرچی نمیخواد بریزه دور. نغمه به اتاقش میره تا یکسری کتاب هایش را برداره که میبینه یه بسته....

Episode 31533

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت21

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت21 : سهراب با نغمه قرار میگذارد و بهش میگه که کلیدهای کارگاه و به هاشم پس دادم و گفتم دیگه نمیخوام ببینمش، نغمه میگه موندم به خانواده ام چی بگم و به سهراب میگه شمارمو عوض میخوام بکنم بهت زنگ میزنم نزار خون داداشم پای مال بشه و میره سهراب میگه...

Episode 31534

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت22

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت22 : سهراب با مینا و مینو به سمت رستوران سهیلا میرن، وقتی میرسن مینا با سهیلا بحث میکنه و میگه فکر نمیکردم از ماجدی باج گرفته باشی که پشت مهلقا دوستتو خالی کنی ولی الان این رستورانو که دیدم باورم شد. سهیلا میگه از گذشته حرف نزن که...

Episode 31537

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت23

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت23 : سهراب با نغمه تلفنی حرف میزنه و میگه هنوز نتونستم هاشم پیدا کنم، نغمه هم میگه منم هرچی میگیرم میگه خاموشه حتی واسش پیام هم فرستادم که کار واجب دارم باهات بهم زنگ بزن، سهراب تلاش میکنه که از هاشم دفاع کنه میگه شاید اصلا جوری که ما فکر میکنیم نباشه که نغمه میگه ...

Episode 31539

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت24

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت24: هاشم به بنگاه میره و به توافق میرسن و خانه را میفروشد. سهراب در حال برگشت به خانه هاشم، تلفنی با آرزو صحبت میکند و آرزو بهش میگه تو باید بری پیش پلیس و ماجرارو بسپاری دست اونا سهراب میگه نمیتونم هاشم لو بدم هاشم بخشی از وجودمه، وقتی به خانه میرسد میبیند که....

Episode 31542

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت25

خلاصه داستان

ازسرنوشت - فصل3 - قسمت25 : دادگاه تشکیل می شود و شاهرخ به جایگاه می رود و قاضی درباره جرم هایش میگوید، شاهرخ قبول نمیکند اتهام های وارد شده را و میگه کاملا مشخصه که یه پولی گرفته که علیه من وایسه اصلا کددم فیلم؟ چه فیلمی؟ هاشم به جایگاه می رود و...

دیدگاه‌ها